تفسیر رویا

هیچ جغدی با هوم هوم به فلسفه نمی رسد

تفسیر رویا

هیچ جغدی با هوم هوم به فلسفه نمی رسد

داستان معرفت علمی در سوره بقره

بزرگ‌ترین سوره قرآن «بقره»‌است و در قلب آن داستان بقره قرار داد. قتلی رخ می‌دهد و میان بنی‌اسرائیل تهمت افکنی و نزاع بالا می‌گیرد. حکمیت را به نزد موسی می‌برند، موسی برای حل مسئله خواستار کشتن ماده گاوی می‌شود؟

توضیح را از همین‌جا می‌خواهم آغاز کنم: متاسفانه مفسیرین، که کمترین شناختی از بافتی معنایی قرآن ندارند، داستان بقره و پرسش بنی‌اسرائیل از نشانه‌های آن را بر معیار پرسش‌های بنی‌اسرائیلی دانسته‌اند که پر بی‌راه است؛ اما، قتلی رخ داده، موسی می‌گوید ماده گاوی بکشید؟! این مانند آن است که موسی می‌گفت قاتلی (متهمی) بیابید. آیا هر فردی را می‌توان مصداق قاتل دانست؟ آیا هر ماده‌ گاوی را می‌شد آورد و کشت؟

اولین پرسش منطقی بنی‌اسرائیل اینجا شکل می‌گیرد: آیا ما را ریشخند می‌کنی؟ و این هم‌عرض با پرسش‌هایی است که موسی در محضر استاد خویش می‌پرسد: آنجا که استاد او طفلی بی‌گناه را می‌کشد، کشتی روستایان فقیری را می‌شکافد و دیوار در حال فروریختن را در کنار شهری که مردمانی نامردم دارد مرمت می‌کند. در نفس پرسش‌ بنی‌اسرائیل اتکا به عقل مشهود است. پاسخ موسی نیز صریح است: پناه بر خدا می‌برم که از نادانان باشم.

و سخن از نادان و داناست. ماده گاوی را بکشید! قوم نشانه می‌خواهند. آیا گاو مخصوصی است. پاسخ موسی به صراحت، خاص بودن گاو را تایید می‌کند: گاوی نه پیر و نه جوان، آن گاوی میانه سال است.

اما، آیا چنین نشانه‌‌ای برای جستن ماده گاو کافی است؟ آیا یک یا دو نشانه برای یافتن قاتل کافی است. در این دم، پیدا می‌شود که گاو همچون قاتل خاص است و یافتن گاو نیز نیاز به شناسه‌های کافی دارد، همان گونه که یافتن قاتل نیازمند نشانه‌های کافی‌ست.

قوم این نشانه میان سال بودن را کافی نمی‌داند و نشانه‌ دیگری می‌طلبند. موسی نشانه می‌ده و باز قوم کافی نمی‌بینند تا آن گاه که حس می‌کنند دیگر نشانه‌ها کافی است و می‌شود با چنین نشانه‌های محکمی گاو را یافت: گفتند اینک سخن درست آوردی. و گاو را یافته و کشتند.

داستان بقره داستان خرد علمی است. ابتدا باید نشانه‌ها و مستندات کافی یافت و سپس بر اساس آن حکم صادر کرد.

و این آن معرفتی است که خداوند می‌گوید قرآن راستین است: قرآن کتابی است در این کتاب پنهان که فقط دست انسان‌های وارسته از باور‌های خرافی و پیش‌فرض‌های ناسوده به آن می‌رسد.

قرآن حقیقی شریعت منعکس در ظاهر نیست. شریعت ظاهر آورده شده برای قومی شکم‌باره و افسار گسیخته است که با مفهوم نه و مرز آشنا نیستند: اگر می‌خواهند بخورند، می‌خورند و اگر می‌خواهند سکس داشته باشند برهنه در اطراف بت‌های کعبه می‌گردند و به سکس می‌پردازند. این بشر وحشی و برخوردار از روح قبلیه را تنها با شریعتی انباشته از نه‌ها و نبایدها می‌توان به سمت مدنیت به حرکت آورد.

بنابراین، قرآن واقع چرایی‌هایی است که احکام و قصه‌های قرآن برای آن صادر شده‌اند. در برابر هر آیه باید پرسید پیام آن چیست و آنگاه درخشش پایان ناپذیر خرد الهی خود را از حجاب ظاهر بیرون آورده و بر ما آشکار می‌شود.

قرآن را باید با خواست برای فهم خواند، نه تقلید کور کورانه:‌ هیچ جغدی با هوم هوم کردن ره به فلسفه نمی‌برد.